۱۳۹۰ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

آزمون عشق


عشق؛
سکوت دردناک و غم انگیز عقاب یست
که از فراز قله های بلند پامیر فرو افتیده
و
در نگاه های تیزش جای غرور و خودکامگی
التماس و شکست جا گرفته اند

علی فخری 25 بهمن 1390 روز دلداده گان




۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه

زاد روز غریب


جای کیک
سینه یی بریانی بود
جای باده
خون یک عاشق پاک
جای شمع
شعله ی عشقی که مرا می سوزاند
جای آوا و نوا، ساز و سرود
آه سوزان غزل سر میداد
و در آتشکده ی سینه ی من
دل کوچک چه شتابان و لرزان می رقصید
وه چه غریب جشنی بود

نوشته در دهم بهمن 1390 به مناسبت هشتم بهمن زاد روز خودم
علی فخری

کبوتر ملول است

آشیانه ی سرد
هوای مه آلود
ریزش تند بهمن و
زاد روز یک نوزاد
...
پرگشودن
نوک زدن
هیجان در یک ابهام
....
گنجشکک و پرواز
گنجشکک و درک بیگانگی ازخویشتن
دریافت آنچه با او سخت غریب است
ترفند سال های پیهم
گندیدن آن جوی بار آبی
خشکیدن تک درخت سرو
و بهم خوردن نوای موسیقی که بختش را پا به پا می پیمود
...
اکنون
ماتم گرفتن پرنده گک در شاخه ی بیست و چندم سرو خشکیده
تبدیل گنجشکک به یک پرستو
نه، نه
پرستو نه شاید کبوترک بی آزار
...
ترفند گذشت سال ها
خندیدن کلاغان سیاه
قهقه ی بلند زاغ و عقابانی که همواره کبوترک را به بی آزاری و
گناهان نکرده متهم کرده اند
نمای یک دوزخ از فراز آن شاخسار خشکیده در آن سوی زمان
...

کبوتر ملول
وحشت از دیدن دوزخ آنسوی باغ
ترس از سقوط از فراز آن شاخسار شکسته و خشکیده
و چنگال زاغان و نیش ماران
....
کبوتر ملول است
کبوتر ملول است

9 بهمن 1390
به مناسبت زاد روز خودم
احمد علی فخری